طبق معمول سریعا سری به سایت ها زدم تا از اخبار مطلع شوم. چشمم به تائید حکم اعدام شهلا جاهد افتاد. بعد چشمم خورد به خبر جلوگیری از تشکیل مراسم یادبود داریوش و پروانه فروهر توسط رژیم اسلامی. اکنون دوازده سال از این جنایت وحشیانه رژیم اسلامی می گذرد. داریوش و پروانه فروهر روز اول آذر 1377 به شکل فجیعی در خانه شان توسط مزدوران رژیم به قتل رسیدند. خبر تشکیل زندان مخصوص زندانیان سیاسی زن پس از بیست سال؛ مطلبی در مورد قتل یک جوان در مقابل چشمان مردم در میدان کالج بدلایل ناموسی؛ خبر شوی تلویزیونی کثیف رژیم اسلامی از سکینه آشتیانی و سجاد پسر او که به ضرب شکنجه به تلویزیون آورده شده بودند. ...
اخبار شکنجه، زندان، سرکوب و مرگ بر صفحات وب سایت های مختلف تکرار می شود. اولین فکری که پس از مرور این اخبار از ذهنم گذشت: "مرگ بر جمهوری اسلامی" بود. پژواک این شعار را که بوفور در اعتراضات مختلف شنیده ایم درون سرم می شنیدم. با خود اندیشیدم که اگر ادای احترام و برگزاری یادبود تنها کاری است که در لحظه کنونی برای جانباختگان از دستمان بر می آید، برای زندگان، اما، وظیفه و رسالت سنگین تری بعهده مان است. باید به این اختناق، سرکوب، کشتار، زندان و شکنجه، زن ستیزی و عقب ماندگی مذهبی، فرهنگی و ایدئولوژیکی که رژیم اسلامی بر جامعه حاکم کرده است، یک مبارزه بی امان و قاطع را سازمان دهیم. باید این نظام را به زیر کشیم.
هر لحظه ای که این رژیم بیشتر در قدرت بماند، خشونت و مرگ و فلاکت بیشتری را بر میلیون ها انسان تحمیل می کند. نام رژیم اسلامی مترادف است با فقر، گرسنگی، شکنجه، زندان، اعدام، سنگسار، زن ستیزی، بدبختی، درد، رنج و سیاهی. باید نقطه پایانی بر حیات این نظام کثیف و جنایتکار گذاشت.
رژیم اسلامی مسبب کلیه بدبختی ها، فقر و فلاکت و پدیده های ناهنجار حاصل از آن، اعتیاد، فحشاء، جنایت و خودکشی است. رژیم اسلامی بیش از صد هزار نفر را فقط در دهه 60 اعدام کرده است. این رژیم شکنجه و سرکوب و سنگسار است. باید اعدام شهلا جاهد، سنگسار سکینه آشتیانی، اسارت سجاد آشتیانی، اعدام هایی که در آشکار و خفا در زندان های رژیم انجام می گیرد و زندانی و آزار و شکنجه کلیه زندانیان سیاسی را قاطعانه محکوم کنیم و متشکل و متحد علیه آنها بپا خیزیم و اعتراض کنیم.
اعتراض و مبارزه علیه رژیم اسلامی و جنایات آن تنها راه تحمیل عقب نشینی به آن است. رژیم اسلامی هم اکنون تحت فشار مبارزات مردم در داخل کشور و در سطح بین المللی مستاصل شده است. این تحرکات تلاشی برای پس زدن مردم مبارز و معترض است. رژیم اسلامی از قدرت مردم و جنبش اعتراضی و سرنگونی طلبانه آنها بسیار هراسان است. تنش ها و اختلافات میان سران و جناح های آن، از جمله سه بار سفر به قم در یک مدت کوتاه توسط خامنه ای، همگی نشان این هراس و استیصال است.
نکته مثبت وضعیت سخت و دلخراش زندگی مردم در ایران، زنده بودن اعتراض و تکاپو برای دستیابی به آزادی، برابری، رفاه و عدالت است. این مبارزه و جنبش سرنگونی در جامعه کاملا زنده و پویا است. پیشبرد هدفمند، متحدانه و متشکل این جنبش تا سرنگونی رژیم اسلامی و برقراری یک جامعه آزاد، برابر و مرفه تنها راهی است که در مقابل ما قرار دارد. در این راه باید تمام مماشات جویانی که می کوشند مبارزه انقلابی مردم را سقط کنند و آنها را در دام جنبش اصلاح طلبان حکومتی و جنبش ملی – اسلامی اسیر کنند، افشاء و طرد کنیم. این رژیم از روز نخست آدمکشی و جنایت، زندان و شکنجه، زن ستیزی و عقب ماندگی، فقر و فلاکت را بر مردم تحمیل کرد. تمام سران رژیم از روز اول حیات این رژیم باید بجرم جنایت علیه بشریت محاکمه شوند. مهم نیست اکنون دولت های غربی و نهاد های "حقوق بشری" چند جایزه به جناح اصلاح طلب حکومتی اعطاء می کنند، در چشم مردم بجان آمده ایران، تمام اینها در جنایت و سرکوب دست داشته اند و عدالت انسانی ایجاب می کند که تمام شان در یک دادگاه علنی محاکمه شوند.
ما به سهم خود قاطعانه برای سرنگونی رژیم اسلامی، برای نجات شهلا جاهد ها، سکینه آشتیانی ها، و هزاران زندانی سیاسی خواهیم کوشید. ما هر گونه مانعی که در مقابل جنبش مردم برای سرنگونی رژیم اسلامی و برای آزادی، برابری و رفاه ایجاد شود، به کنار می زنیم. حزب اتحاد کمونیسم کارگری با پایداری و استواری در جهت سرنگونی رژیم و سازماندهی یک انقلاب کارگری، که تنها راه تضمین یک جامعه آزاد، برابر و مرفه است، مبارزه می کند. به حزب بپیوندید. *